![](http://s9.picofile.com/file/8355930118/allah_8_.jpg)
بنده برهان
من بنده ذکر توام
بنده دم ذکر توام
من بنده ژرف توام
بنده دریا ژرف توام
من بنده سزاوار توام
بنده عاصی سزاوار توام
من بنده افسون توام
بنده برهان افسون توام
سایه به نظر
تنور حق شمع مسرور می نوازد
شیفتگان ره به کجا می نوازد
محرم اسرار ناز به من نگاه کند
بهر دلم دریا را شکاف کند
سایه به نظر افتاده جانم کجا نگر کنم
نگر به نگارت خوش بود چه کار کنم
مثنوی بوی خوش لحظه ها را می دهد
شفق ماهرخ صبا را به غم می دهد
ترنم نکن بر من که من سپیده دم دارم
شبا به یاد عشقم خاطره ها به غم دارم
رسوا به شهر
مات و مبهوت دل به کجا چنین شتابان
سر در حرم یار دلبر طناز چنین شتابان
هرم نفس مثنی دل است ره به کجا می روی
سوی تنی بی جان الم افتاده به سر شهر می روی
شب تا سحر خونی به لب رسوا به شهر می روی
خم ابرو یار در صفای دل تو رسوا به شهر می روی
ذاکر به حق رحم حرم مصفای جان به کجا می روی
رسم دل و مرحم جان سِحر بلا این ره به کجا می روی